موضعگيريهاي امام سجاد عليهالسلام و زينب كبري عليهاالسلام، يزيد را آشفته ساخت. برخي منابع نوشتهاند يزيد با مشاهدهي تأثير عميق خطبهي عليبنالحسين در مردم، با لحني اعتراضآميز به كساني كه از وي خواسته بودند تا به عليبنالحسين اجازهي سخنراني بدهد، گفت:
شما مقصودتان رسوايي ما و نابودي سلطنت ما بود. ولي آنان در پاسخ گفتند: به خدا سوگند! هرگز باور نميكرديم جواني كه مانند وي رنج و آسيب ديده، عزيزترين عزيزانش را از دست داده، روزها در اسارت بر مركبهاي برهنه راه پيموده و... بتواند در مجلسي كه انبوه درباريان و بزرگان شهر و مردم مختلف حاضرند، اينگونه محكم و مستدل سخن بگويد.
از برخي منابع ديگر استفاده ميشود كه مردي از دانشمندان يهود نيز در محفل يزيد حضور داشت. وي پس از شنيدن سخنان امام سجاد از يزيد پرسيد: «به راستي اين جوان كيست؟» يزيد گفت: «فرزند حسين عليهالسلام» يهودي گفت: «كدام حسين عليهالسلام؟»... آنقدر پرسيد تا دانست اين خاندان از نسل پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله هستند. از اينرو با توبيخ و سرزنش به يزيد گفت: «آيا او فرزند دختر پيامبرتان بود كه با اين فاصله كم پس از رحلت پيامبرتان او را كشتيد؟ به راستي رفتاري ناشايست دربارهي خاندان پيامبر خويش روا داشتيد. شما ديروز از پيامبرتان جدا شدهايد و امروز فرزندش را ميكشيد؟...»1
منبع: بحارالانوار، ج 45، ص 139.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:















